تبليغات X

ايرانيان هميشه پيام هاي الهي و انساني داشتند
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 166
بازدید کل : 65720
تعداد مطالب : 278
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1

جدیدترین نرم افزار روز دنیا
جدیدترین نرم افزار روز دنیا




هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق - ثبت است بر جريده ي عالم دوام ما در ادامه اين

پيام آمده است: عشق نزد حافظ، جان و حقيقت هستي است. عشق، ساز آفرينش را به

نغمه در مي آورد و آتش به نهاد هستي مي زند. فهم حقيقت عشق در حوصله ي دانش بشري

نيست؛ عقل را به حريم مقدس عشق راهي نيست: در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد - عشق

پيدا شد و آتش به همه عالم زد عقل مي خواست كز آن شعله چراغ افزود - دست غيب آمد و

بر سينه ي نامحرم زد نزد حافظ، عشق نردبان عروج آدمي است. با عشق مي توان از خويش به

درآمد و بلكه از تعلقات هر دو عالم. عشق دعوتي ست به شور و شعور و شكفتن و سوختن و

جاودانه شدن. مطرب عشق عجب ساز و نوايي دارد - نقش هر نغمه كه زد راه به جايي دارد

عالم از ناله ي عشاق مبادا خالي - كه خوش آهنگ و فرح بخش نوايي دارد مشايي در اين پيام

مي افزايد: در ادبيات ايراني عشق مقدس است و البته در ادبيات همه ي ملت هاي دنيا عشق

مقدس است. كسي را به خاطر عشق نمي توان سرزنش كرد. زيرا آن جا كه عشقي محقّق

است دنيا در آنجا به مراتب بي پايه و بي قيمت است. عاشق تسليم رضاي دوست است و

متوكل به عنايت او. آن چه او ريخت به پيمانه ي ما نوشيديم - اگر از خمر بهشت است و گر

باده ي مست تكيه بر تقوا و دانش در طريقت كافري ست - راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش

وي انتظار و طلب موعود، را از مفاهيم عميق ديگري دانست كه در تفكر و جهان بيني حافظ

آشكار و پنهان موج مي زند و گاه به رمز و گاه به استعاره و كنايه. انديشه ي حافظ تبلور

خواسته ها و نيازهاي متعالي بشر است. مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد - كه ز انفاس

خوشش بوي كسي مي آيد توفيق حافظ در رسيدن به زباني آينه سان كه در عين وفاداري به

سنن ادبي، سرشار از خلاقيت و نوآوري است، حيرت انگيز و ستايش برانگيز است. در شعر

وي هركس به اقتضاي حس و حال دروني به درك و دريافتي شخصي نائل مي شود. جانشين

رييس جمهوري در شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور ، فكر حافظ را زنده پويا و ريشه دار

دانست و افزود: خروشي حماسي ست. شعر او بيت الغزل معرفت است. او به سبب انس

مداوم با قرآن كريم، تأمل در متون عرفاني و درك محضر بزرگان دلسوخته ي روزگار خويش، به

معرفتي غني و عميق از جهان و انسان دست يافته است. ديوان او كه حاصل قريب شصت

سال جهد و تدبر و رمزگشايي است،گنجينه ي تلفيق لطايف و ظرايف معاني است و دقايق و

حقايق قرآني. حكمت شاعرانه اش، چكيده معرفت عاشقانه اوست. مشايي خاطرنشان

ساخت: حافظ در مسير درك خدا شاهراه را برمي گزيند. شاهراه رسيدن به خدا، انسان كامل

است. انسان كامل، انساني است كه شايستگي جانشيني خدا را دارد. خداگونه است و زير

چرخ كبود، ز رنگ تعلق آزاد است. از زاويه اي ديگر، حافظ منتقدي اجتماعي و مصلحي بزرگ

است كه به مداواي جامعه ي بيمار مي كوشد، رياكاران را آماج طعنه هاي خود قرار مي دهد؛

مردمان را به دوستي و درستي مي خواند؛ از زهد فروشي بيزار است و تعلقات را مايه ي

اسارت و ذلت آدمي مي بيند. حافظ آزادي و آزادگي را ستايش مي كند. وي گفت : نظام

هستي در انديشه ي حافظ همچون ديگر متفكران عرفان مدار نظام احسن است. در اين نظام

گل و خار در كنار هم معناي وجودي مي يابند؛ چراغ مصطفوي با شرار بولهبي ست و اين همه

به يمن نظر چمن آرايي است كه به عنايت خويش برآفريدگان فيض وجود مي بخشد: حافظ از

باد خزان در چمن دهر مرنج - فكر معقول بفرما، گل بي خار كجاست؟ من اگر خارم اگر گل،

چمن آرايي هست - كه از آن دست كه او مي كشدم مي رويم وي حافظ را ثمره ي ژرف و

ريشه دار عرفان اسلامي دانست و خاطرنشان ساخت: عرفاني كه مانايي حقيقي آدمي را در

فناي في الله جستجو مي كند و بر آن است تا زنگار خود پرستي را در مكتب 'مي پرستي' از

سيماي جان بشويد. در چنين نگرشي ، هستي بيش از آن كه حقيقتي بالذات داشته باشد،

اشارتي و هدايتي به كوي دوست است. مقصد (چشم انداز) مرغان قاف پيما سرچشمه ي

بقاست و سراب هاي دنيوي رضايت خاطر آنها را برنمي آورد. از اين روي مرغان ملكوت، به جاي

آن كه بر وهم خويش بتنند در جستجوي پروازند. وي افزود: 'هم صحبتي' و 'لذت حضور' در

پيشگاه دوست معناي عميق زندگي است. هم در اين مقام است كه حافظ آواز مي دهد:

اوقات خوش آن بود كه با دوست به سر شد - باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود آري؛

حافظ شيرازي زبان گوياي ضمير ناخودآگاه انساني و نماينده شايسته ي فرهنگ بالنده ي

اسلامي - ايراني ست. شجره ي طيبه اي كه ريشه در آبشخور قرآني داشته و عطر گل هاي

آن، سپهر اين فرهنگ را آكنده و شاخسارهاي پرثمر آن را در فضاي ادبيات فاخر پارسي پراكنده

است. بدون شك حافظ از درخشان ترين ستاره هاي فرهنگ فارسي ست. به جرأت مي توان

گفت تا امروز هيچ شاعري به قدر حافظ در اعماق و زواياي ذهن و دل ايرانيان نفوذ نكرده است.

حافظ ، شاعر تمامي قرن هاست و همه ي قشرها در كلام حافظ، سخن دل خود را يافته اند و

به زبان او وصف حال خويش كرده اند. يوهان ولفگانگ گوته (1832-1749 ميلادي)، شاعر و نابغه

ي شهيرآلماني كه بر قله ي ادبيات جهان تكيه زده است و سروده ها و نوشته هايي 'ساحرانه'

و 'حكمت آميز' دارد، شيفته ي خواجه شيراز مي شود؛ بر او غبطه مي خورد؛ با شهامت سر

تحسين فرود مي آورد و نام حافظ را به تكرار به زبان جاري مي سازد، تا با بازگويي نام

معجزآساي 'حافظ' به جام ازلي كلام دست يابد و همچون او غزل سرايي كند. اي حافظ ! هم

چنان كه جرقه اي براي آتش زدن و سوختن شهر امپراتوران كافي ست، از گفته ي شورانگيز تو

چنان آتشي بر دلم نشسته كه سراپاي اين شاعرآلماني را در تب و تاب افكنده است. مشايي

افزود: 'اي حافظ! سخن تو همچون ابديت، بزرگ است، زيرا آن را آغاز و انجامي نيست. كلام تو

همچون گنبد آسمان، تنها به خود وابسته است و ميان نيمه ي غزل تو با مطلع و مقطعش فرق

نمي توان گذاشت، زيرا همه آن در حد جمال و كمال است. تو آن سرچشمه ي فياض شعر و

نشاطي كه از آن، هرلحظه موجي از پس موج ديگر بيرون مي تراود. دهان تو همواره براي بوسه

زدن، طبعت براي نغمه سرودن و گلويت براي باده نوشيدن و دلت براي مهر ورزيدن آماده است.

اگر هم دنيا به سرآيد، اي حافظ آسماني! آرزو دارم كه تنها با تو و در كنار تو باشم و چون

برادري، هم در شادي و هم در غمت شركت كنم. همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم،

زيرا اين افتخار زندگي من و مايه ي حيات من است. گوته در اين گستردگي و ژرفاپذيري روح

خود، از حافظ با نام استاد ياد مي كند. از او مي خواهد كه گوته را ببخشد و اجازه دهد لحظه

اي در بزم عشق حافظ بنشيند، حافظ را بنگرد، اجازه دهد در پي او روان شود و خويش را از

وادي خطر برهاند و به سر منزل سعادت برساند. حيرت آور است اما حقيقت دارد. گوته در اين

وادي سرگشته و حيران است. با افتخار، لقب 'مريدي' حافظ را نصيب خود مي سازد تا از اين

سرگشتگي رهايي يابد. ديوان شرقي' گوته را پيش رويتان بازخواهم كرد، آن جا كه گفت:

'حافظ! خود را با تو برابر نهادن جز نشان ديوانگي نيست... با اين همه، هنوز در خود جرأتي اندك

مي يابم كه خويش را مريدي از مريدان تو شمارم. حافظ براي گوته روحي تازه، دنيايي تازه و

شور و شوقي تازه به ارمغان آورد. او را با روح واقعي شرق، زيبايي فلسفه و ذوق و حكمت

ايران آشنا كرد. در اين پيام آمده است : گوته بعدها از دريچه ي چشم حافظ به ايرانيان مي نگرد

و خصيصه هاي شعر و ادب و ذوق و هنر را در مردمان اين سرزمين مي بيند؛ آنجا كه مي گويد:

'اين خصايص عالي تنها متعلق به شعراي اين كشور نيست، بلكه مي توان گفت كه اصولاً همه

ي افراد ملت ايران با ذوق، نكته سنج و هوشمندند. تاريخ گذشته و داستان هاي ملي اين

كشور به خوبي نشان مي دهد كه چگونه گاه شعر يا سخني دلپذير كه في البداهه گفته

شده، خشم پادشاهي مقتدر را فرو نشانده و جان عده ي بسياري را خريده است ... آري،

ايرانيان هميشه پيام هاي الهي و انساني داشته اند. آن ها بين پيام الهي و پيام انساني هم

تفاوت قائل نبوده اند. ايراني در همه جا از پايه گذاران اصلي تمدّن بشري بوده است. در بين

همه ي ملّت هاي مسلمان، اين ايرانيان بودند كه حقيقت و جوهر اسلام را از صورت و ظاهر و

پوسته جدا كردند. 'امروز ملّت ايران با انقلاب اسلامي اش به دنبال يك حقيقت بيشتر نيست؛

وآن اين است كه در جايگاه متعالي و بلندي كه شايسته ي مردان و زنان ايراني ست در

مقياس جهاني حضور پيدا كند. امروز ملّت ايران مي خواهد با استفاده از ذخيره ي گران بهاي

فرهنگي خود، به مأموريت تاريخي اش عمل كند.' وي خاطرنشان ساخت: ايران و ايراني مي

خواهد پرچم دار صلح باشد؛ مي خواهد پرچم دار عشق باشد. امروز در اين جا شأن و مقام

حافظ، يك پرچم صلح است و اين جمع از سر عشق و براي تجليل و تكريم عشق گرد هم آمده

اند چرا كه از حافظ هرچه ظاهر مي شود مودّت است و دوستي و مروّت است و مدارا. امروز در

جهاني كه بحران سراسر آن را فرا گرفته است ايران و ايراني مصمم است پيام صلح، عشق،

دوستي و مهرورزي را رساتر از پيش فرياد برآورد. و چه فرصتي مغتنم تر از اين روز بزرگ كه به

نام شاعر عشق نام گذاري شده است. ايراني عاشق به دنيا آمده و عشق را فراموش نمي

كند و همواره سروده است: دست در دست هم دهيم به مهر - ميهن خويش را كنيم آباد و

امروز جامعه ي ايراني و آلماني مي توانند بگويند: دست در دست هم دهيم به مهر - تا جهان

بشر كنيم آباد در ادامه برنامه، مدير عامل خانه ايران در وايمار، ضمن ارايه گزارشي از فعاليت

هاي خانه ايران از زمان تاسيس، از همكاري دبيرخانه شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور

و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در برگزاري مراسم بزرگداشت حافظ قدرداني و تشكر

كرد. همچنين رهنما رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي در آلمان - برلين، در سخناني با اشاره

به شعر حافظ و گوته تصريح كرد: شعر و ادب مايه مهرورزي ميان ملت ها است و بسيار

خرسنديم كه امروز به اين مناسبت توانسته ايم گرد هم آييم. دكتر عسگري معاون فرهنگي

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در سخناني به رسالت شعري و عرفاني حافظ اشاره كرد

و خصايص اين شاعر را بر شمرد و از تلاش خانه ايران در آلمان تقدير كرد. در حاشيه برنامه

بزرگداشت حافظ در وايمار، نمايشگاه فرش و صنايع دستي ايران، نمايشگاه كتاب و جاذبه هاي

گردشگري، نمايشگاه خوشنويسي و آثار مينياتور و نقاشي هنرمنداني از تاجيكستان و

ازبكستان برگزار شد. 23 مهر ماه چهارمين روز از برنامه هاي بزرگداشت حافظ توسط خانه ايران

در وايمار و باهمكاري دبير خانه شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور، رايزني فرهنگي

جمهوري اسلامي ايران در آلمان و با حمايت انجمن ايرانيان آلمان و انجمن مبارزه با سرطان

ايران و آلمان برگزار شد. جوانبخت نماينده دبيرخانه شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور

ضمن تشكر از حضور ميهمانان و مسئولان شهر وايمار دراين برنامه، از همكاري سازمان فرهنگ

و ارتباطات اسلامي و زحمات خانه ايران در وايمار قدرداني نمود. در ابتداي اين همايش كه با

تلاوت آياتي از قرآن كريم آغاز شد، ابتدا مدير ديوان شرقي و غربي وايمار ضمن خوشامدگويي

به ميهمانان و ابراز خرسندي از برگزاري اين همايش، مناسبات فرهنگي في مابين و احترام

ويژه مسئولان و مردم شهر وايمار به حافظ، كه گوته را اين چنين عارفانه عاشق خود كرده بود،

اشاره كرد و همكاري در برگزاري اين برنامه را حاكي از تعلق خاطر شهردار و اعضاي شوراي

شهر وايمار به ايرانيان مقيم اين شهر دانست.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







شنبه 26 / 7 / 1390برچسب:, :: 18:7 ::  نويسنده : جدیدترین نرم افزار روز دنیا